۱۳۹۱ فروردین ۲۹, سه‌شنبه

برای ۶۸ سالگی احمد سلامتیان


احمد سلامتیان ۶۸ ساله شد

 «بسم الله الحمن الرحیم. دیروز در شهر همدان عده‌ای چماق بدست چاقو زیر گلوی من گذاشتند و گفتند بگو مرگ بر بنی صدر درود بر بهشتی (یکی از نمایندگان دروغ است) من اینجا به صدای بلند می‌گویم اگر تکه تکه‌ام کنید، ذره ذره‌ام کنید به زور نخواهم گفت درود بر بهشتی و به خدا قسم ذره ذره وجود من خواهد گفت مرگ بر استبداد... خواهش می‌کنم از مسوولین این جمهوری اگر نمی‌خواهند استبداد سیاهی در این مملکت مستقر بشود که نوبت خودشان هم بعد فرا برسد چون اول از شما شروع نمی‌کنند ما که رفتیم نوبت شما هم خواهد رسید مطمئن باشید وقتی که یک عده‌ای نماینده مجلس را با تایلیوری که سرش را بصورت تیغه چاقو تیز کرده‌اند می‌خواهند بکشند، ساختمان خصوصی مردم را بهش حمله می‌کنند زن و بچه مردم را مبزنند، بعد ساختمان دیگری را که آن نماینده را در آن پناه داده‌اند محاصره می‌کنند در و پنجره خانه مردم را می‌شکنند این عده افراد کسانی هستند که بعداً حد و مرزی نخواهند شناخت من خواهشم فقط عبارت از این است که مطبوعات و رادیو تلویزیون اگر بی‌طرفند اگر منصفند این نامه را، مطالبش را به اطلاع عموم برسانند و مسوولین محترم جمهوری اسلامی هم اگر می‌خواهند آزادی اظهارنظر در این مجلس و در این کشور باشد و افرادی را به جرم اینکه با لایحه چهار دوازدهم بودجه آقای رجائی مخالفت کردند نخواهند مثل سگ بکشند اجازه بدهند که جلوی این نوع کارهای گرفته بشود والسلام علیکم و رحمه الله»

                                                                                                   احمد سلامتیان 12خرداد 1360 در مجلس*

سی‌ام فروردین (۱۸ آوریل) سالگرد تولد احمد سلامتیان است. من هر گز او را ندیده‌ام اما نه فقط ته لهجهٔ اصفهانی این همشهری دوست داشتنی (که زمانی نمایندهٔ مردم شهر ما در مجلس بوده است) بلکه منش سیاسی و اخلاقی احمد سلامتیان است که به رغم دوری این فاصله‌ها موجب احساس نزدیکی بین من و برخی از همنسلانم با او است. 

زندگی سیاسی سلامتیان خالی از اشتباه نبوده (آیا ما در تاریخ کشورمان و حتی تاریخ جهان سیاستمدار بدون اشتباه هم داشته‌ایم؟!) با این حال وقتی امروز به او نگاه می‌کنم او را مظهر آن چیزی می‌بینم که مایلم آن را «متانت سیاسی» بنامم. متانتی که برآمده از سنت اصلاح طلبی دموکراتیک ایرانی* است، سنتی که امثال محمد مصدق، علی امینی، مهدی بازرگان و شاپور بختیار را در دامان خود پرورش داده است. لابد می‌گویید فرق است بین محمد مصدق که با دخالت آمریکا سرنگون شد با علی امینی که با مداخلهٔ آمریکا به شاه تحمیل شد، یا فرق است بین مهدی بازرگان که «نخست وزیر نقلاب» شد با شاپور بختیار که کوشید از وقوع این انقلاب جلوگیری کند. 

بازرگان؛ معلم اصلاح طلبی دموکراتیک  در عصر انقلابی گری
بله فرق است! این فرق البته برآمده از منطق موقعیت است و الا در یک افق تاریخی همهٔ آن‌ها مسیر مشترکی را می‌پیمودند، همهٔ آن‌ها در پی محدود کردن قدرت «مطلقه» و «مشروطه» نمودن آن بوده‌اند. این افراد البته در موقعیت‌های تاریخی گوناگون دست به انتخابهای سیاسی متفاوتی زدند یک نفر پذیرفت که نخست وزیر «شاه» شود تا جلوی سیل فاجعه را بگیرد و دیگری به امید «باران» نخست وزیر ِ «امام» شد اما نهایتا خود را با «چاقویی بدون تیغه» در «سیلاب انقلاب» گرفتار دید. می‌توان در باب حقانیت یا عدم حقانیت انتخاب‌های سیاسی همهٔ این افراد بحث کرد. اما نمی‌توان یک چیز را نادیده گرفت و اینکه آن‌ها در راه رسیدن به اهداف خود همواره از شیوه‌های دموکراتیک و اصلاح طلبانه بهره گرفتند، به عنوان مثال بازرگان حتی در میان سیل خروشان انقلاب دست از شیوهٔ «گام به گام» خود نکشید و بختیار در شرایطی که همرزمانش در جبههٔ ملی هوای انقلاب در سر می‌پروریدند به شیوهٔ اصلاحی و عمل در چارچوب قانون اساسی مشروطه وفادار ماند. 

احمد سلامتیان هم با همهٔ افت و خیزهای زندگی سیاسی‌اش در مجموع در دل همین سنت جای می‌گیرد. امثال بازرگان و سلامتیان اگر چه با انقلاب همراهی و همدلی کرده بودند اما زود‌تر از همه صدای پای استبداد را شنیدند و نسبت به عواقب نادیده گرفتن حقوق قانونی مردم هشدار دادند. 

آری؛ اینگونه نیست که عده‌ای فکر کنند اصلاح طلبی در این مملکت با «محمد خاتمی» شروع شده است و به «محمد خاتمی» هم ختم می‌شود! اصلاح طلبی (چه آمرانه و چه دموکراتیک‌اش) یک سنت دیرپای سیاسی است که همواره و به رغم سر و صدای کمترش دستاوردهای بیشتری از انقلابی‌گری داشته است. 

نکتهٔ مهم دیگر در منش سیاسی و رفتاری احمد سلامتیان ادب و انصاف اوست. او هرگز در تحلیلهای خود مرزهای ادب و انصاف را در نمی‌وردد و به صرف اینکه با حاکمیت مشکل دارد زبان به جعل و دشنام نمی‌آلاید. رعایت انصاف نسبت به دوستان چندان دشوار نیست معیار انصاف یک نیروی سیاسی را باید از شیوهٔ برخوردش با مخالفین و دشمنانش فهمید. ما امروز نیاز داریم به اینکه ادب، انصاف، صبر، متانت و مدارا با یکدیگر را از امثال احمد سلامتیان بیاموزیم
.
به هر روی سالگرد ۶۸ سالگی احمد سلامتیان می‌تواند بهانه‌ای باشد برای بزرگداشت برخی از حیاتی‌ترین فضیلتهای مدنی که برای نیل به دموکراسی به آن‌ها سخت نیازمندیم. 

می‌گویند احمد سلامتیان در پاریس کتابفروشی دارد، بعید است که گذر من به کتابفروشی احمد سلامتیان بیفتد ولی آرزو می‌کنم که روزی بتوانم با او در کنار زاینده رود زیبا و مهربان قدم بزنم. برایش سلامتی،سربلندی و طول عمر توام با عزت آرزو می کنم.

پی نوشت‌ها
* مشروح مذاکرات دوره اول جلسه ۱۵۵، تاریخ: ۱۳۶۰/۰۳/۱۲، شماره روزنامه رسمی: ۱۰۵۸۶
**ما در ایران یک سنت اصلاح طلبی و نوسازی آمرانه هم داریم که اتفاقا دستاوردهای سترگ و قابل تحسین و توجهی داشته است. امثال میرزا محمدتقی خان امیرکبیر، میرزا حسین خان سپهسالار، مستشارالدوله، میرزا علی اکبرخان داور متعلق به این سنت بوده‌اند.
***این مطلب که محمدجواد اکبرین سال گذشته برای 67 سالگی احمد سلامتیان نوشته هم خواندنی است: