عشق علیه جنگ،طرحی از مانا نیستانی |
۱-احتمال
حملهٔ نظامی اسرائیل به تاسیاست هستهای ایران احتمالی جدی است. چنین حملهای تبعات
و خطرات متعددی را متوجه صلح در خاورمیانه و جنبش مردمی در ایران میکند، در عین حال
به نظر میرسد دست کم برخی ازطیفها و نیروهای افراطی حاکمیت از یک درگیری «محدود»
نظامی با آمریکا یا اسرائیل استقبال میکنند و چنین اتفاقی را مایهٔ قوام و دوام خود
میدانند. در جامعه و دولت اسرائیل نیز افراطیها کم نیستند، یهودیان بنیادگرا و احزابی
نظیر «اسرائیل خانهٔ ماست» به طور مداوم بر تنور دشمنی بین ایران و اسرائیل میدمند
و میکوشند از «لولوی ایران» جهت پیشبرد منافع خود و همچنین تحت فشار قرار دادن ایالات
متحده و اتحادیهٔ اروپا استفاده کنند. این نکته ایست که در مناظرهٔ تلویزیونی با محمود
احمدینژاد تلویحا مورد اشارهٔ تیزبینانهٔ مهدی کروبی- از رهبران جنبش سبز- هم قرار
گرفت، کروبی در آن مناظره اشارهای به این اظهار نظر رییس سابق موساد کرد که گفته بود احمدینژاد با اظهارات خود در مورد «نابودی اسرائیل»
و «انکار هولوکاست» میلیاردها دلار در هزینههای تبلیغی ما صرفه جویی کرد (نقل به
مضمون) این البته برای ایرانیها مایهٔ شرمساری است که هر ساله کسی به عنوان نمایندهٔ
آنها به سازمان ملل میرود که اظهاراتش تنها از سوی جریانات «یهود ستیز» و احزاب
«فاشیست» و «نئونازی» با استقبال مواجه میشود. جنبش سبز البته تا حدود زیادی این انگاره
که احمدینژاد نمایندهٔ مردم ایران است را در عرصهٔ بین المللی با چالش مواجه کرد.
۲-مسئلهٔ دیگری که باید مورد توجه قرار بگیرد این است که هر گونه حملهٔ نظامی اسرائیل به تاسیسات اتمی ایران نه تنها مخالف «منافع ملی» ما که «غیر قانونی» و «غیر اخلاقی» است. حتی اگر جمهوری اسلامی در آستانهٔ تولید بمب هستهای قرار بگیرد اسرائیل قانونا و اخلاقا حق حمله به تاسیسات هستهای ایران را ندارد، چنین حملهای اگر صورت بگیرد نقض آشکار منشور ملل متحد و اصل بنیادین «عدم توسل به زور» در حقوق بین الملل است. (در مطلبی جداگانه خواهم کوشید ابعاد حقوقی چنین حملهای را تشریح کنم).
۲-مسئلهٔ دیگری که باید مورد توجه قرار بگیرد این است که هر گونه حملهٔ نظامی اسرائیل به تاسیسات اتمی ایران نه تنها مخالف «منافع ملی» ما که «غیر قانونی» و «غیر اخلاقی» است. حتی اگر جمهوری اسلامی در آستانهٔ تولید بمب هستهای قرار بگیرد اسرائیل قانونا و اخلاقا حق حمله به تاسیسات هستهای ایران را ندارد، چنین حملهای اگر صورت بگیرد نقض آشکار منشور ملل متحد و اصل بنیادین «عدم توسل به زور» در حقوق بین الملل است. (در مطلبی جداگانه خواهم کوشید ابعاد حقوقی چنین حملهای را تشریح کنم).
۳- من نمیتوانم
و حق ندارم که از طرف مردم ایران حرف بزنم ولی برداشت «شخصی» من از افکار عمومی ایرانیان
این است که اکثر مردم نیز با چنین حملهای مخالفند. طبیعی است وقتی از مردم حرف میزنیم
منظورمان تنها اهالی برخی مناطق تهران و شهرهای بزرگ نیست و ایران را در گسترهای ۷۰ میلیونی
مد نظر داریم، البته بر «شخصی» بودن این برداشت تاکید میکنم زیرا هیچ جور نظر سنجی
مستقلی برای «تایید» یا «تکذیب» این ادعا وجود ندارد.
۴-هر ایرانی
مخالف جنگ باید از تمامی ابزارهای «اخلاقی» و «قانونی» ممکن برای جلوگیری از حملهٔ
نظامی اسرائیل به ایران استفاده کند. ابتکار برخی از شهروندان ایرانی و اسرائیلی در
راه اندازی کمپینهای جداگانه در شبکههای اجتماعی جهت رد و بدل کردن پیام «صلح» و
«دوستی» را نیز باید در همین راستا دید و تحلیل کرد. جامعهٔ اسرائیل جامعهای متکثر
است، ما باید بکوشیم شهروندان صلح جو و واقع بین اسرائیلی که مانند ما نگران بروز جنگ
هستند را مخاطب خود قرار دهیم، چنین تلاشهایی قطعا منجر به تضعیف موضع دولت دست راستی
اسرائیل در قبال حمله به ایران خواهد شد و طبیعتا هر چه گسترهٔ چنین اقداماتی وسیعتر
باشد احتمال نتیجه بخشی آن نیز بیشتر خواهد بود. اسرائیلیها باید بدانند که ایرانیان
مردمانی «یهود ستیز» و «جنگ طلب» نیستند. یهودیها همواره بخشی از ملت ایران بودهاند
و در این سرزمین تاریخی چند هزار ساله دارند، مجری «هولوکاست» هم ایرانیان و حتی «مسلمانان»
نبودند. من البته منکر برخی مشکلات و فشارهای سیاسی و مذهبی شرم آوری که هموطنان یهودی
در طول تاریخ ایران (خصوصا پس از انقلاب) با آن مواجه بودهاند نیستم اما در مجموع
و در طول تاریخ رفتار ایرانیان با هموطنان یهودیشان دوستانه و مطابق اصول همزیستی مسالمت
آمیز بوده است، به عنوان مثال در شهر اصفهان اکنون ما تعداد قابل توجهی یهودی داریم
که به رغم وجود برخی «کلیشههای بین المللی علیه یهودیان» اکثرا از کسبهٔ معتبر، درستکار
و قابل احترام شهر هستند و روابط بسیار خوبی با دیگر شهروندان دارند. مردم اسرائیل
باید بدانند که ما خواهان «نابودی» آنها نیستیم و حرفهای احمدینژاد حرفهای ما نیست.
آنها باید صدای «متفاوت» صلح و دوستی را از داخل ایران بشنوند و متوجه باشند که صدای
احمدینژاد تنها صدای موجود در ایران نیست.
۵-من مدعی نیستم که این اقدام به تنهایی مانع جنگ خواهد شد، ساده اندیشی است اگر چنین تصوری
داشته باشیم مسئله اما این است که این یک اقدام «ایجابی» و «عملی» علیه جنگ است و به
همین جهت در خور ستایش و حمایت. این دست ابتکارات از سوی شهروندان ایرانی و اسرائیلی
همچنین میتواند به فرآیند کلی صلح در خاورمیانه کمک کند و دست کم در بهبود زمینههای
روانی صلح مثمر ثمر باشد. این قبیل اقدامات همچنین بار دیگر ظرفیتهای شبکههای اجتماعی
برای قدرت نمایی «مردم» و «جامعهٔ مدنی» را نشان میدهد، در حالیکه «سیاستمداران» از
جنگ میگویند، مردم به رد و بدل کردن پیامهای دوستی مشغولند، مردم در جبههٔ عشق و
دولتهای ایران و اسرائیل در میدان جنگ فعالیت میکنند باید «جبههٔ عشق» را چنان فراخ
کنیم که جایی برای «جنگ» نماند.
۶-نگرانیهای
برخی دوستان برای حقوق مردم فلسطین نیز هم قابل درک است و هم در خور احترام و تقدیر،
اما مسئله اینجاست که این کمپینها قرار نیست هیچ لطمهای به حقوق فلسطینیها بزند،
بد نیست بدانیم که رد و بدل شدن چنین پیامهایی بین فلسطینیها و اسرائیلیها نیز مسبوق
به سابقه است. برخی از شهروندان اسرائیلی حتی در چندین نوبت به نفع صلح در خاورمیانه
در میدانهای اصلی پایتخت اسرائیل دست به تجمع و راهپیمایی زدهاند و صراحتا خواستار
تشکیل کشور مستقل فلسطینی و عقب نشینی اسرائیل از سرزمینهای اشغال شده در ۱۹۶۷ شدهاند.*
حتی در موارد متعددی گروههای موسیقی فلسطینی و اسرائیلی با هم کنسرت مشترک دادهاند
و یا اسرائیلیها کنسرتهایی به نفع فلسطینیها برگزار کردهاند.** در چنین شرایطی چرا
باید اقدام مشابهی از سوی شهروندان ایرانی و اسرائیلی خیانت به فلسطینیها تلقی شود؟
مگر ما روابط نزدیک بسیاری از گروههای فلسطینی با جمهوری اسلامی را خیانت به حقوق مردم
ایران تلقی میکنیم که حالا رد و بدل کردن پیام عشق و دوستی بین تعدادی شهروند ایرانی
و اسرائیلی خیانت به فلسطینیها باشد؟ در حالی که در اوج سرکوب جنبش مردمی در ایران
گروههایی مانند حماس به حمایت از جمهوری اسلامی ادامه دادند ولی رهبران جنبش سبز و
بسیاری از فعالین این جنبش آنقدر بزرگواری و انسانیت داشتند که باز هم به هر مناسبت
از حقوق مردم فلسطین دفاع کنند. حتی دفاع و حمایت یاسر عرفات و بسیاری از فلسطینیها
از «صدام حسین» و رژیم بعث عراق در جریان جنگ علیه ایران مانع از حمایت ایرانیان از
فلسطینیها نشد. ما تنها به مردم اسرائیل میگوییم که با آنها خصومتی نداریم و خواهان
نابودیشان یا جنگ با آنها نیستیم این چه ربطی دارد به جنایات ارتش اسرائیل در غزه یا
نقش آن دولت در قتل عام صبرا و شتیلا؟ آن اقدامات سر جای خودش محکوم ونکوهیده است ولی
ربطی به مسئلهٔ فعلی ما یعنی تلاش برای پیشگیری از جنگ ندارد. بنابراین دوستان میتوانند
با خیال راحت از این کمپینها حمایت کنند و مطمئن باشند که از این طریق به مردم مظلوم
فلسطین خیانتی نکردهاند، نباید فلسطینیتر از فلسطینیها باشیم، حرفهای برخی دوستان
آدم را به یاد اقدام جمهوری اسلامی در جلوگیری از شرکت ورزشکاران ایرانی در رقابت با
اسرائیلیها میاندازد در حالی که ورزشکاران فلسطینی خودشان اکنون مدتهاست در
میادین ورزشی از رقابت با اسرائیلیها سر باز نمیزنند !
پی نوشت:
*تظاهرات در تل آویو در
حمایت از فلسطینی ها:
**شکستن محاصره ی غزه با
کنسرت گروه اسرائیلی: